جدول جو
جدول جو

معنی پاره کار - جستجوی لغت در جدول جو

پاره کار
محبوب شوخ و شنگ
تصویری از پاره کار
تصویر پاره کار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاره یار
تصویر پاره یار
(پسرانه)
کارمند بانک (نگارش کردی: پارهیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاره پار
تصویر پاره پار
پاره پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره وان
تصویر پاره وان
(پسرانه)
بانک (نگارش کردی: پارهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اره کاری
تصویر اره کاری
عمل اره کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخته کار
تصویر پخته کار
کار آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه کار
تصویر تازه کار
مبتدی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
صلحب قدر و منزلت و رتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره خوار
تصویر پاره خوار
رشوه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره خاک
تصویر پاره خاک
آن کس که پاره ستاند آنکه رشوه گیرد رشوت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
ریش ریش، تکه تکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوره کار
تصویر دوره کار
چرخه کار
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد بیریش امر، نوعی زرگری ساده و بی پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهره دار
تصویر پهره دار
نگهبان محافظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه کار
تصویر پنبه کار
آنکه بذر پنبه کارد
فرهنگ لغت هوشیار
پیشه ور صانع صنعت کار صنعتگر: بدو گفت کای گازر پیشه کار، به پیشه روان را پر اندیشه دار، (شا) یکی پیشه کار و دگر کشت و رز یکی آنکه پیمود فرسنگ ومرز. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه کار
تصویر پینه کار
وصله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه کار
تصویر تازه کار
کم تجربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه کار
تصویر پینه کار
پینه دوز، وصله کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهره دار
تصویر پهره دار
پاسدار، نگهبان، محافظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه کار
تصویر پنبه کار
کشاورزی که کشت پنبه می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
دارای پایه، آنچه پایه داشته باشد، کنایه از کسی که در ادارۀ دولتی پایه و رتبه دارد، کنایه از صاحب رتبه، کنایه از دارای قدر و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه کار
تصویر تازه کار
کسی که تازه کاری را یاد گرفته، کم تجربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقره کار
تصویر نقره کار
کسی که پیشه اش ساختن اشیا و ظروف از نقره است، نقره ساز، آنکه اشیا و ظروف را آب نقره می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، پاره پار، پارپار، تکه تکه، لخت لخت، ریش ریش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامه کار
تصویر کامه کار
کامروا کامران، سعید سعادتمند خوشبخت: (در چرند اب تبریز بشرف سجده شهریار کامکار کامیاب مشرف شدند)، موفق، عشرت طلب عیاش، جانور شکاری (سباع و طیور)، مطبوع ذایقه: (شیرینیها گوناگون و شیراز های نظیف و ریچار های لطیف و کامه ای کامکار. ) (ترجمه محاسن اصفهان)
فرهنگ لغت هوشیار
کارنده لاله کشت کننده لاله: بکار زار بکاریز خون گشادن چشم بنفشه سمن آمیغ لاله کار تو باد، (سوزنی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادره کار
تصویر نادره کار
شگفتی آفرین کسی که کارهای عجیب یابی مانند انجام دهد
فرهنگ لغت هوشیار
نقره سازی. عمل و شغل نقره ساز. کسی که اشیا وظروف نقره سازد نقره ساز، کسی که اشیا و ظروف را آب نقره دهد مفضض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره خوار
تصویر پاره خوار
((~. خا))
آن که رشوه گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
از همه جا دریده، قطعه قطعه، تکه تکه، اندک اندک، رفته رفته، کم کم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
بلندمرتبه، صاحب منصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده کار
تصویر ساده کار
بی ریش، امرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشه کار
تصویر پیشه کار
پیشه ور، پیشه گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاره خوار
تصویر پاره خوار
رشوه خوار، رشوه گیر
فرهنگ فارسی عمید